www.fgks.org   »   [go: up one dir, main page]

پرش به محتوا

بحث:زبان فارسی نو

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۱ سال پیش توسط سنباد فارسی در مبحث درخواه ویرایش

صفحه را منتقل نکنید[ویرایش]

اگر صرفا مطلبی درباره عنوان این مقاله دارید اینجا بنویسید در غیر اینصورت در همان صفحه بحث فارسی افغانستان گفتگو کنید. Iranic (بحث) ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۵۴ (UTC)پاسخ

ادغام[ویرایش]

گویا فارسی دری و فارسی افغانستان یکی هستند. بهتر است ادغام شوند. --Taranet (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۰ (UTC)پاسخ

دوست عزیز قبل از اینکه یک چنین کامنتی بنویسی خط اول این مقاله را بخوان بعد احتمالا متوجه می شوی که یکی هستند یا نه.
نامی است که در ابتدایی‌ترین برهه‌های تاریخی به زبان ادبی فارسی نو داده می‌شده و کاربرد آن از سده دهم میلادی به بعد به طور گسترده در نوشته‌های عربی (همچون استخری، ص. ۳۱۴؛ مقدسی، ص. ۳۳۵؛ ابن حوقل، ص. ۴۹۰) و متون فارسی تصدیق شده‌است. name given to the New Persian literary language at a very early date and widely attested in Arabic (e.g., Eṣṭaḵrī, p. 314; Moqaddasī [Maqdesī], p. 335; Ebn Ḥawqal, p. 490) and Persian texts since the 10th century. - See more at: http://www.iranicaonline.org/articles/dari#sthash.5yKJv9QC.dpuf Iranic (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۰ (UTC)پاسخ
البته تا همین امروز زبانی هم به نام زبان فارسی افغانستان وجود ندارد همانطور که چیزی به عنوان فارسی اصفهان یا فارسی گیلان یا فارسی تاجیکستان وجود ندارد ممکن است اشاره مان با گویش مردم تاجیکستان باشد که آن می شود گویش تاجیکی نه مثلا فارسی تاجیکی یا شاید کسی بخواهد یک مقاله برای تاریخچه زبان فارسی در افغانستان ایجاد کند اما چیزی که به عنوان فارسی نو می شناسیم، قرنها است که نامش دری است چه در افغانستان باشد چه در ایران یا هر جای دیگر. گویا گروهی به دلایل سیاسی که خودشان می دانند به دنبال اختراع عنوانین جدید یا جعل عناوین تاریخی هستند. Iranic (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۶ (UTC)پاسخ
چگونه میگویید فارسی تاجیکستان نیست اما فارسی تاجیکی است واژه تاجیک که در نوشته های کهن تر ان را تازیک مینوشتند مانند تاریخ بیهقی همان واژه تازی است که معنی عرب میدهد سپس عربها به مسلمانان گفتند و هنگامی که خود مسلمان شدند به غیر ترک گفتند روسیه که نمی خواست پارسیان یک نام داشته باشند و سمرقند و بخارا را از پارسیان بگیرد وازه تاجیکی را رواج داد - با این همه از این بگذریم سخن شما در بخشی درست است که ما زبانی به نام پارسی تاجیکستان و افغانستان و ایران نداریم همه یک زبانست و نام ان پارسی دری است به هر کجا که باشد - سنباد فارسی (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۳۱ (UTC)پاسخ

در بحث:فارسی افغانستان نتیجه شد ادغام نشوند. و آن یکی به زبان فارسی در افغانستان منتقل شد. فارسی دری حکایتی از زبانشناسی تاریخی فارسی است و زبان فارسی افغانستان را هم معلوم نیست به چه مناسبت بعضی دری می خوانند ایندو رابطه همپوشانی(کل‌به‌کل) یا دیگرپوشانی(جزءبه‌کل) با هم ندارد بلکه رابطه تاریخی پرپوشانی(جزءبه‌جزء) با هم دارند و دو چیز مستقلند. اگر ویکی انگلیسی ادغام کرده اشتباه کرده، ما نباید هویت و ماهیت زبانمان را از آنگلوساکسونها بپرسیم. فارسی افغانستان و غیرافغانستان همه فارسی اند اما هر دری، فارسی دری نیست. آن یکی شیر است اندر بادیه و آن یکی شیر است اندر بادیه. -- Hamedvahid (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۴۱ (UTC)پاسخ

همانطور که جناب Hamedvahid فرمودند، در بحث:فارسی افغانستان نتیجه گرفته شده است. در مورد آنگلوساکسون‎ها نیز با ایشان موافقم. Farvartish (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)پاسخ
چه ربطی دارد. در زبان‌شناسی زبانی به نام زبان فارسی افغانستان وجود ندارد، اما می‌توان مقالهٔ زبان فارسی در افغانستان داشت و مشکل را حل کرد (که همین کار انجام شد).--Taranet (بحث) ‏۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۲۱ (UTC)پاسخ

زبان دری (زرتشتی)؟[ویرایش]

زبان دری (زرتشتی) نیز چیز جدایی از فارسی دری نیست و باید ادغام شوند.--Taranet (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۱۹ (UTC)پاسخ

سلام، زبان جدایی است، بیشتر به زبان های ایرانی شمال غربی می ماند، در حالی که فارسی دری از زبان های ایرانی جنوب غربی است. Farvartish (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۲۷ (UTC)پاسخ
بهدینان را بخوانید، به نظرم بهتر است زبان دری (زرتشتی) را به گویش بهدینان منتقل نماییم. Farvartish (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۳۱ (UTC)پاسخ
زبانی به نام زبان دری زرتشتی قطعا وجود ندارد اما به گمانم به گویش زرتشتیان ایران گویش گبری می گویند. Iranic (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۱۵ (UTC)پاسخ
جناب ایرانیک، اگر بخواهیم به گویش بهدینان بگوییم گبری، به زرتشتی ها نیز می بایست بگوییم گبر، به کلیمی ها نیز می بایست بگوییم جهود. از یک دوره ای به این سو، در منابع رسمی و آکادمیک ایران جهود را کلیمی گفته اند و گبر را زرتشتی و به همین شکل گویش گبری را گویش بهدینان (گویا زرتشتی ها به خود بهدین می گویند) و بهتر است همانند آن دو مورد در این مورد نیز از نام رایج در جامعه فارسی زبان پیروی کنیم. Farvartish (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۵۶ (UTC)پاسخ
واژه گبر یک واژه توهین امیز زشت است و در نوشته های پارسی پیوسته برای توهین گفته میشده اگرچه شوربختانه شاید زرتشتیهای ایران هم ندانسته پذیرای ان شده باشند - زرتشتیان خود را بهدین و مزدیسنا مینامند سنباد فارسی (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۵۳ (UTC)پاسخ

جهود صورت دیگر واژه یهود است و به خودی خود توهین آمیز نیست مگر اینکه بعدا کاربرد دیگری پیدا کرده باشد اما خود واژه معنای توهین آمیز ندارد همانطور که مثلا فارس هم صورت دیگری از پارس است یا تازی که از طایی - نام یکی از قبایل عرب - آمده. اما گبری همانطور که شما گفتید مفهوم کفر آمیز دارد. در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی زیر همین عنوان طبقه بندی کردند در کتابها هم تا جایی که دیدم همین عنوان گبری بکار رفته اما در دانشنامه ایرانیکا زیر عنوان «گویش بهدینان» آمده و بعد اشاره شده که خود زرتشتیان به آن دری و در دنیای خارج به آن گبری می گویند به نظرم اگر کسی زحمت ویرایش آن مقاله را می کشد می تواند با همین عنوان «گویش بهدینان» ویرایشش کند و به این مقاله هم به عنوان مرجع پیوند بدهد. BEHDĪNĀN DIALECT, a Central dialect (q.v.) spoken by the Behdīnān “the people of the Good Religion,” i.e., Zoroastrianism, who live in, or came from, the cities of Kermān and Yazd and surrounding towns and villages. It used to be called darī by themselves, and Gabrī by outsiders (Behdīnān gawr “man, Zoroastrian,” Persian gabr “infidel, fireworshipper”).- See more at: http://www.iranicaonline.org/articles/behdinan-dialect#sthash.PHHw8755.dpuf Iranic (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۱۸ (UTC)پاسخ

بله جهود توهین آمیز نیست، حتی گبر را نیز من شک دارم که مفهومی توهین آمیز داشته، من بیشتر بحثم بر رواج بود که در پاسخ شما توضیحات کامل در این باره آمده است. خیلی جاها تغییر نام ها به خاطر برداشت های عوامانه مسئولین صورت گرفته است، مانند سخت‎سر، دزدآب و گاوبندی. Farvartish (بحث) ‏۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۳۵ (UTC)پاسخ
پس منتقلش می‌کنم به گویش بهدینان--Taranet (بحث) ‏۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۵۴ (UTC)پاسخ
جهود یهود توهین امیز نیست گبر توهین امیز است پیوسته در نوشته های پارسی به گونه توهین امده سنباد فارسی (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۵۴ (UTC)پاسخ

پیوندهای خارجی اصلاح شدند (اکتبر ۲۰۱۹)[ویرایش]

سلام همکاران ویرایشگر.

من به‌تازگی ۲ پیوند خارجی موجود در فارسی دری را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا می‌خواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:

لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.

با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ‏۲۵ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۵۱ (UTC)پاسخ

بررسی اعتبار یک منبع در اظهار نظر زبان شناسی از شاعری که زبان شناس نبود[ویرایش]

با درود به همه بزرگواران

در مقاله فارسی دری بخشی است با عنوان نظر محمدتقی بهار که اظهار نظر وی درباره خاستگاه زبان فارسی دری هست و با منابع زبان شناسی معتبر موجود در بخش آغازین تناقض نیز دارد.در این باره:
  • ملک الشعرای بهار شاعر معروفی بوده و دستی در ادبیات فارسی داشته ولی تحصیلات آکادمیک نداشته بویژه در این موضوع خاص تخصص نداشته و موضوع در حیطه دانش زبان شناسان بوده است و روایت بهار نیز کاملا بی منبع و اغراق آمیز هست.
  • منابع زبان شناسی موجود در مقاله اعم از منبع کتاب تاریخ ایران کمبریج به این ترتیب اظهار نظر کرده:

The language known as New Persian, which usually is called at this period (early Islamic times) by the name of Parsi-Dari, can be classified linguistically as a continuation of Middle Persian, the official religious and literary language of Sassanian Iran, itself a continuation of Old Persian, the language of the Achaemenids. Unlike the other languages and dialects, ancient and modern, of the Iranian group such as Avestan, Parthian, Soghdian, Kurdish, Pashto, etc. , Old Middle and New Persian represent one and the same language at three states of its history. It had its origin in Fars and is differentiated by dialectical features, still easily recognizable from the dialect prevailing in north-western and eastern Iran. (Lazard, Gilbert 1975, “The Rise of the New Persian Language” in Frye, R. N. , The Cambridge History of Iran, Vol. 4, pp. 595-632, Cambridge: Cambridge University Press. (

و این منبع دانشنامه ایرانیکا نیز به این ترتیب:

The original meaning of the word darī is given in a notice attributed to Ebn al-Moqaffaʿ (Ebn al-Nadīm, ed. Tajaddod, p. 15; Ḵᵛārazmī, Mafātīḥ al-ʿolūm, pp. 116-17; Ḥamza Eṣfahānī, pp. 67-68; Yāqūt, Boldān IV, p. 846). This notice, which probably reflected the linguistic situation in Persia at the end of the Sasanian period, includes mention of pahlavī, literally, “the Parthian language” (or the dialects that grew out of it), pārsī, and darī. According to Ebn al-Moqaffaʿ, pārsī was “the language spoken by the mowbeds (priests), scholars, and the like; it is the language of the people of Fārs.” It is obvious that this language was none other than Middle Persian, traditionally known as Pahlavi. As for darī, “It is the language of the cities of Madāʾen; it is spoken by those who are at the king’s court. [Its name] is connected with presence at court. Among the languages of the people of Khorasan and the east, the language of the people of Balḵ is predominant.” This notice has given rise to considerable discussion. The etymology given for the name is clear: It is derived from the word for dar (court, lit., “gate”). Darī was thus the language of the court and of the capital, Ctesiphon. On the other hand, it is equally clear from this passage that darī was also in use in the eastern part of the empire, in Khorasan, where it is known that in the course of the Sasanian period Persian gradually supplanted Parthian and where no dialect that was not Persian survived. The passage thus suggests that darī was actually a form of Persian, the common language of Persia.

و این ترتیب:

On the basis of Moqaddasī’s report (p. 335) that darī was the chancery language in Bukhara, it has been thought that it was from the beginning a kind of formal Persian. Ḵānlarī (pp. 280-81) put forth the hypothesis that darī had been an official and administrative language of the Sasanian court, had become established in the east by officials of the Sasanian kingdom, and had thus became the chancery language of Khorasan. There is no doubt, however, that the official and administrative language of the Sasanians was not darī but Middle Persian (so-called Pahlavi). Ebn al-Moqaffaʿ’s account clearly indicates that darī was a spoken language, and it is obviously as a spoken language that it spread to the east. The founders of Persian literature, who were poets, rather than prose writers, naturally resorted to the language that they spoke.

می باشند که این ها منابع معتبر زبان شناسی هستند که خاستگاه زبان را در پارس و مدائن و دربار تیسفون ساسانیان قلمداد کرده اند و نفوذ زبان فارسی دری در خراسان قدیم(مشتمل بر خراسان ایران و افغانستان فعلی) و ماوراالنهر چون بخارا را به دلیل نفوذ و گسترش زبان فارسی در دوره ساسانیان توسط صاحب منصبان ساسانی در خراسان دانسته اند و گسترش زبان از غرب به شرق بوده و نه بلعکس.حال آنکه تفسیر بلند بالایی که از ملک الشعرا در مقاله قید کرده اند با یادکرد کتاب از ایشان نه با منابع زبان شناسی تطابق دارد نداشته و منطقی هم به نظر نمی رسد،اصولا خراسان و ماورالنهر جایگاه گویش های ایرانی شرقی(چون گویش بلخی باستان و هراتی باستان و در ماورالنهر گویش خارزمی که ابوریحان بدان اشاره داشته) بجز فارسی بوده که در مقاله ایرانیکا به نابودی این گویش ها در خراسان و اینکه چیزی جز زبان فارسی دری باقی نمانده اشاره شده است.
  • لذا با توجه به منابع معتبر زبان شناسی در مقاله،نظر من بر این هست که منبع از ملک الشعرا به دلایل پیشگفته باید از مقاله زدوده شود،پژوهشی نیست و با واقعیات تاریخی تناقض دارد و بنظر می رسد ویرایش بیشتر در راستای تحکیم نظرات شماری از نویسندگان فعلی افغانستانی بوده که چنین فرضیه هایی را عنوان داشته اند

کاربرانی که نظر مخالف دارند اعلام فرمایند.وگرنه با عنایت به منابع زبان شناسی و عدم اهلیت فنی و تخصصی منبع؛نظریه بهار از مقاله زدوده خواهد شد.

سینما بدون رنگ (بحث) ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۵ (UTC)پاسخ

فارسی دری[ویرایش]

چرا اینگونه به بازی میگیرید همه چیز را - فارسی نو معنی فارسی دری نمیدهد و نه پیش از این کسی گفته فارسی نو و نه از این پس میتواند معنی داشته باشد که هر نویی کهنه میشود و چگونه نو است و پیش از اسلامی بوده و پس از اسلام به یکی دو سده نوشته از ان داریم - باری من میگردم که گزارشی از پارسی دری و چرایی و چیستی ان به من بگویید با گرداندنش به فارسی نو دیگر خود را خلاص کرده اید از اینکه درباره پارسی دری بگویید و برای عوض کردن هر نامی باید علتی موجه باشد هیچ علتی نمیتواند موجه باشد مگر اینکه نادانسته در بازی فارسی کابل و تهران قرار گرفته باشید و انقدر ندانید که در شیراز و گنجه هم انرا دری میگفتند و میگویند - دیگر انکه برای ان این را دری گفتند که باچند فارسی دیگر در زمان خودشان فرق میکرد و نه نو و کهنگی - اگرچه امیدی ندارم که انرا درست کنید و سالها دیدهام که کمر به نابودی خویش و زبان خویش بسته اید نوشتم مگر نیکبختی جوان بخواند و ویرانگریتان را بروزگاری دگر راست گرداند اگر روزی نادانان بزرگ قوم شوند میشود بزرگان دانا ابلهان را پس زنند اما وای و صد وای که خود بزرگان قومی ابله شوند که به نابودی میکشد وانگهی این پارسی اگر روزی نو بود امروز هیچ نوییو تازگی در ان نگذاشته اید این دیگر نو نیست این مرده در حال جان کندن است مسیحانفسی نیز برخیزد جانی دگرش بخشد دجالان نشسته اند خپه اش میکنند سنباد فارسی (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۹ (UTC)پاسخ

فارسی دری[ویرایش]

دیگر انکه مینویسید و میگویید که ابن مقفع هم گفته زبان فارس زبان موبدان بود و انگاه میگویید دری زبان دربار ساسانیان بود پی مینوسید بنابراین ریشه زبان دری در فارس است ؟اخر بنا بر کدام انچه ابن مقفع گفته را حتی درست هم نخوانده اید منظورم تنها شما نیستید بلکه انچه دیدهام حتی استادان ایران و غرب نیز ان را اشتباه خوانده اند و گویا همه از یک نوشته نخستین که اشتباه کرده گرفته اند بدون رجوع به متن عربی و خوانش درستش بارها دیده ام که متن عربی را می اورند امکا ترجمه اش را از همان ترجمه غلط میاورند و خود ترجمه نمی کنند دیگر انکه ده ها کس صراحتا گفته اند همه زبلانهای خراسان پارسی اند و ابن بلخی و مقدسی و مسعودی هم گفته اند از سند تا فرات همه ایرانیان به زبانهای پارسی سخن میگویند یعنی نه یک زبان پارسی بلکه چندین زبان پارسی کی میخواهید این را دریاببید المان ۱۵ زبان المانی دارد که همه بومی المانست و همه المانی هست و همه با هم فرق دارند و همه نامهای مخصوص به خود هم دارند اما باز المانی هستند فقط در ایران است که عقل کوچک ما نمیگنجد که نام زبانی خوارزمی باشد و فارسی هم باشد سنباد فارسی (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۵ (UTC)پاسخ

درخواه ویرایش[ویرایش]

نوشته شده

. یعقوب لیث نخستین کسی بود که زبان پارسی را زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید.

یعقوب در روز کشته شدن عمار خارجی هنگامی که برای او شعر عربی خواندند گفت چیزی که من نمیفهمم چرا باید گفت یعنی پیش از ان هم زبان پارسی بوده تنها با عربی برایش شعر گفتند این اغاز کار یعقوب بود و میدانیم که پس از ان هم بسیاری شعارای عرب و شاعر دو زبانه در دربارش بودند و بر سر گورش هم شعر عربی و فارسی گفتند چگونه میگویید کسی حق نداشت دگر جز پارسی سخن گوید ؟

دگر نوشته اید

نخستین اشاره‌ها به واژهٔ دری در آثار ابن مقفع، حمزه اصفهانی، ابن ندیم و یاقوت حموی دیده می‌شوند. این اشارات دربارهٔ گویش منطقه پارس در دوره پایانی شاهنشاهی ساسانیان بوده‌اند.


چگونه نوشته اید درباره گویش منطقه پارس (استان فارس ) بوده با انکه همه اینها میگویند زبانهای پارسی چند است پهلوی دری پارسی سورانی پهلوی در پهله و دری در بیستون و بیشتر زبان مردم بلخ است و پارسی زبان موبدان است و سورانی در سورستان و این گونه ای پارسی است

و خود هم دنباله ان نوشته اید که در تیسفون بوده ایا تیسفون در استان فارس است که گفته ای اشاره درباره گویش منطقه پارس است؟

شوربختانه پیوسته نوشته هایی که درباره ایرانست پر از آخشیجند -

-


نوشته اید


المقدسی نیز ایران را به هشت بخش تقسیم کرده‌است و آذربایجان را از اقالیم ایران (عجم) می‌شمرد و در رابطه با این ناحیه می‌نویسد: «زبان این اقالیم هشتگانهٔ ایرانی (عجمی) جز اینکه برخی از آن‌ها دری و بعضی لهجه‌های پیچیده و همهٔ آن‌ها پارسی خوانده می‌شوند»


مقدسی این گفته را پیش از سخن گفتن درباره ایران گفته و نه درباره اذربایجان - در نوشته مقدسی اذربایجان وسز ایران است و نه تنها اذربایجان بلکه اران و ارمنستان هم ایرانند


دیگر انکه شگفتا با انکه خود نوشته مقدسی را میخوانید و نوشته اید و میبینید که گفته زبان همه این اقالیم را پارسی میناممند انگاه واژه عجمی را ایرانی ترجمه کردید باید اینگونه ترجمه شود


«زبان این اقالیم هشتگانهٔ (ایرانشهر) پارسی (عجمی) است جز اینکه برخی از آن‌ها دری و برخی پیچیده است و آن‌ها را همه پارسی خوانند »


نباید واژه لهجه ها در ان نوشته شود چون سخن از لهجه نیست همه زبانهایی که امروز ایرانی میخوانند انروز با نام پارسی خوانده میشده او از زبان بلوچ و خوارزمی و ارانی میگوید و میگوید انها را پارسی میخوانند این دیگر سخن درباره لهجه نیست اما شوربختانه نویسندگان ما امانت دار نیستند و با دستکاری نمیگذارند مردم بدانند چه گفته شده -

اینکه نمیدانم اذربایجان اینجا چه میکند مقدسی ایران را به هشت اقلیم تقسیم کرده و ایران از دربند تا عمان و سند و از کاشغر تا فرات است در تقسیم مقدسی ارمنستان و اران و اذربایجان به نام اقلیم رحاب است که این نام را خود مقدسی ساخته آیا کسی میگوید اصفهان را هم از از ایران اورده ایا کسی میگوید استان فارس هم از ایران است ؟

اذربایجان وسط ایرانشهر است و مرز ایرانشهر نیست مرز ایرانشهر رود فرات نزدیک انکارا و دربند داغستان است

سنباد فارسی (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۴۸ (UTC)پاسخ